آفاق آفاق ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

زندگی دوباره مامان و بابا

ماجراهای این ماه وشیرینی کاریات

1393/2/24 2:45
نویسنده : افسانه
566 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر خوشگلم

دیر اومدم ولی یه عالمه صحبت دارم شکلک های شباهنگShabahang

دخترم داری ماشالله روز به روز بزرگتر و عاقل تر میشی شـ ـكلـك هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـهاز کارات بگم که بیشتر میخندی و دلبری میکنی  و باهام حرف میزنی

مامان و باباجونو شناختیو هر جا میرم سرتو برمیگردونی و با نگاه دنبالم میکنی و همش میخوای بغلم باشیو
و حسابی منو از کارو زندگی انداختی همش تو رو بغل دارم و راه میبرمت

. گاهی وقتا باید راه برمو بهت شیر بدم

اخه مامان جون چرا اینقدر بغلی شدی خطا

میدونم همش این بابا حسینته اون این کارو کرد تو رو بغلی کرد گاهی وقتا دستام درد میگیره و خواب میره از بس رو دستمی
تو بغلم میخوابیو همین که میخوام بزارمت تو گهوارت شروع میکنی به جیغ زددن و روز از نو روزی از نوخنده

گاهیم با کمدت و عروسکات بازی میکنی و حرف میزنی  و میخندی گاهی وقتام نمیدونم بهت چی میگن  که بد اخلاق میشیو باهاشون دعوا میکنی

هر وقت اهنگ میزارم  با پاهات بازی میکنی و دستاتو همش بازو بسته میکنی

انگار داری میرقصی

ای دختر قرتی و رقاص من خنده

خلاصه

اب دهنتم خیلی زیاد شده و همش لباساتو تف مالی میکنی وشـ ـكلـك هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـه مامانی در روز اگه یه بار لباساتو عوض میکردم حالا مجبور شدم 2 بار عوض کنم

هوا گرم شده پیش بند نمیخواستم ببندم ولی حالا دیگه مجبورم شبانه روز برات پیش بند ببندم .

و دیگه بگم خیلی ناز و خوشگل شدی خندونکو البته جیغ جیغو زور گو خندونک همه اینارو دوست دارم

دخترم ایشالله همیشه سلامت باشیو همیشه شیطنت کنی

 

دوست داریم

بعدا عکسای خوشگلتو میزارم بوس

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)