سه ماهگی
سلام دختر خوشگلم
ماشالله هزار ماشالله که 3 ماهه شدی و بزرگ و غر غر و تر شدی
خداجون شکرت
دختر خوشگلم بیا بغلم
دیروز با بابا حسین رفتیم برات کیک و کلی بادکنک رنگارنگ خریدیم تا برات جشن 3 ماهگی بگیریم میخواستیم 3 تایی خوش بگذرونیم که بابا حسین گفت بریم خونه مامان بزرگ
واما.... همین که رسیدیم انقدر ماچ مالید کردن که بیحال و خسته لالا شدی
بعدش به زور بیدارت کردم که باهامون حداقل عکس بگیری
اولش کمی غرغر کردی اما همین که کیک رو دیدی اروم شدی
ای دختر شکمو من
دخترم الان بزرگ شدی و کارای جدید دوست دارم ازت ببینم
جیغ و داد و غرغر و داشتی قبلا میخوام کارای جدید تر ببینم
جدید ترین کارت اینه که با جغجغه هات بازی میکنی و اونارو تو دستت میگیری
اینم عکسای جدیدت با بابای خوابالوت
اینم از کیک آفاق خانم
به اقاهه گفتم بنویس 3ماهگیت مبارک نوشت تولدت مبارک
خیلی دوست دارم مامانی