آفاق آفاق ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

زندگی دوباره مامان و بابا

هوس هندونه

1392/10/3 19:07
نویسنده : افسانه
142 بازدید
اشتراک گذاری

 

 سلام یکی یدونه مامان و بابا قلب

خوبی عشقم

میخوام برات از چند روز پیش بگم که مامان و کلی ذوق زده کردی.نیشخند

چند روز پیش همش بوی هندونه به دماغم میخورد تو حیاط میرفتم بوی هندونه میومد تو اتاقم بوی هندونه میومد بابا جون سر کار بود بهش زنگ زدم و گفتم داری میای خونه برام هندونه بخر. وقتی اومد خونه یه هندونه بزرگ خریده بود . راستی اونروز تو خیلی اروم بودی هر از گاهی یه تکون کوچولو میخوردی انگار کل روزو تو دل مامان خوابیده باشی. (( تازگیا تنبل شدیووووووو مثل مامان جون نیشخند))

منم تا هندونه رو دیدم سریع خواستم ببرمش و بخورم . خودم اصلا دلم هندونه نمیخواست ولی نمیدونم چم شده بود همش بوی هندونه میومد . همین که هندونه رو از وسط نصف کردم بوی هندونه که بیرون اومد

قربونت بشم همچین خودتو قلمبه کردی که نگو انگار میخواستی از دلم بیای بیرون همین که یه قاچ کوچولو ازش خودم  قربون اون قد و بالات برمممممم

 جشنی تو دلم به پا کردی شکلکـــْـ هایِ هلــن که خودم از تعجب مونده بودم همچنان تکون میخوردی معلوم شد تو هندونه هوس کرده بودی.قلب

فدات شم فهمیدم هندونه خیلی دوست داری

بوووووووووس یه عالمه به دختر گلم ماچماچماچ

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)