آفاق آفاق ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

زندگی دوباره مامان و بابا

اولین نوشته در سال 1393

1393/1/27 17:43
نویسنده : افسانه
151 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم سال نو مبارک دلقک

امشب مامان دلم خیلی گرفته و قبل از اینکه ببام برات بنویسم کلی گریه کردم گریهو تو رو محکم بغل کردم

بعد سال تحویل تو گریه کردی بابا حسین گفت جاشو خیس کرده حتما

پوشکتو عوض کردم بغل بابا حسین بودی که همه شیری که خورده بودیو بالا اورد و من تنها اسمی که صدا زدم یا ابوالفضل بود

خدایا چقدر ترسیدم

خدا جون دخترمو سپردم به خودت خودت محافظش باش

بعد سال تحویل بابا جونت رفت سر کار منو تو برا اولین بار قراره شب تنها بخوابیم اما من خوابم میادو نکه بگم نمیاد اما کمی نگرانمو ترس برم داشته

دخترم سال تحویل بغل من بودی و با تعجب و از رو کنجکاوی به همه چی نگاه میکردی موقعی که صدای توپ دراومد ترسیدی

و بعد که اقا خامنه ای صحبت میکرد با دقت گوش میکردی انگار خیلی حالیت میشد و خیلی از حرفاش سر در میوردی خیال باطل

 

دختر خوشگل و ناز و ملوس من قلب

اینم لباس عید دخملیم

 

و بعد از کثیف شدن لباس خوشگلش و بیحالیش

 من بشم فداش تو این مدت اینهمه بیحال ندیده بودمش

خدایا اخرین بیحالیش باشه و همیشه شیطون باشه و شیطونی کنه برامون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)