آفاق آفاق ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

زندگی دوباره مامان و بابا

اخرین روز آذرماه

1392/10/3 17:42
نویسنده : افسانه
119 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر عزیزم امیدوارم تو تو دل مامان حالت خوب خوب خوب باشه Kisses

مامان جون بازم سرماخوردم ایندفعه خیلی زیاد15_6_26.gif

اما باهمین حالم گفتم بیامو اتفاقات این هفته که گذشت و بنویسمComputerتادختر طلام از دستم ناراحت نشه

یه مدت بود که فکر باباجون به خاطر منو تو خیلی مشغول بود . مامان جونم که تازگیا شکمم بزرگ شده zwanger19.gifو راه رفتن کمی برام سخت شده . هوام که گاهی برفیه و گاهی بارونی و گاهیم یه عالمه سوز داره

 

منم به خاطر همین دو هوا شدن مریض شدم

داشتم میگفتم باباجون نگران منو تو بودهمش فکرو خیال میکرد بعدشم وضعیت منو اب و هوا رو میدید بیشتر فکرو خیال برش میداشت . دلشو زد به دریا و با امید خدا رفت به خاطر منو تو دختر نازش ماشین خریدPolice

میگفت: نمیتونستم ببینم افسانه با این حالش بیرون منتظر ماشین وایسه بعدشم چند وقت دیگه که دخترم دنیا میاد اونوقت بیشتر برامون سخت میشه .به خاطر همین دوباره خودشو تو قرض انداخت تا منو تو تو آسایش باشیم 11_2_114.gif

 

به نظرت حالا باید چیکار کنیم سوال

بله باید از بابا حسین تشکر کنیم ماچ

thank-you-039.gif

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مهديه
3 دی 92 23:22
مباااااااااااااركهههههههههههههههه