آفاق آفاق ، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

زندگی دوباره مامان و بابا

مسافرت شمال و 18 هفتگی نینی

1392/8/18 22:40
نویسنده : افسانه
212 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گل مامان

 

18 هفتگیت مبارک

 

امروز که اومدم به وبلاگت سر بزنم مامان یه عالمه خستگی داره آخه تازه از شمال اومدیم و خستگی راه هنوز تو تنمه . نمیدونی با بابایی چقدر مسافرت خوش میگذره ایشالله وقتی دنیا اومدی 3 تایی میریم مسافرت .

البته الانم که تو دل مامانی یکسره حواسمون بهت بود .مامان که توی راه همش یا با تو یا با بابا حسین درمورد تو حرف زدم. بابا حسین خیلی راضی به نظر میرسید انگار از اینکه توهم باما تو این مسافرتی خوشحال بود. باباجون خیلی آروم رانندگی میکرد

niniweblog.com

تا  تو اذیت نشی همش هواسش به تو بود و البته مراقب مامانی هم بود همش حالمو میپرسیدو .........از حال خودم بگم توراه همش به بابایی میگفتم ماشینو نگه داره تا برموووووووووووو سبز ........ برا همین بابایی رو کمی نگران کرده بودم اونم بیچاره نمیدونست باید چیکار کنه.

 

اما بههرحال خوش گذشت همین که با تو و بابایی بودم خداروشکر میکنم .

niniweblog.com

تو راه به یه امام زاده رسیدیم .با بابا حسین رفتیم  توش کسی نبود امام زاده بزرگی بود هرجا رو گشتیم مرقد ندیدیم تا بابا جون در یه اتاق باز کرد وارد که شدیم یه قبر اونجا بود باباجون احترام گذاشت و رفت تو من اولش کمی ترسیدم چون تا به حال امام زاده ای به این فقیری ندیده بودم فقط یه قبر بود همین رفتم تو بعد از خوندن دعا ازش خواستم که برا سلامتی تو دختر گلم دعا کنه.

اینم عکسای بابا حسین جونته

 

این موقع بود از خونه زدیم بیرون

ماه هنوز تو اسمون بود

 

اینم امام زاده سر راهمونهههه که رفتیم توش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

mahbob
2 مهر 92 21:47
همیشه به سفر
دریا
18 مهر 92 13:49
سلام عزیزم خسته نباشی ان شالله همیشه شاد باشی عزیزم خیلی وقته به ما سر نزدی نکنه مارو یادت رفته؟
ماماطهورا
20 مهر 92 20:48
سلام افسانه جون خوبى هميشه به گردش خانومى دلم برات تنگ شده عزيزم مواظب خودت ودخمل خوگلمون باش خاله قربونش بره الهى